اگر برای شما پیش آمده باشد که در یک موقعیت اجتماعی مضطرب شده باشید، یا به عبارتی، اضطراب اجتماعی را تجربه کرده باشید، احتمالا در وضعیتی از ترس از یک موقعیتِ اجتماعی یا نگرانی از قرار گرفتن در معرض نگاه منفی بودهاید. شاید احساس بیصلاحیتی، ناکافی بودن و غیرجذاب بودن داشتهاید و نگران از در مرکزِ توجه واقع شدن، یا از تحقیر شدن به واسطه دیگران، احساس ترس میکردهاید. چه بسا سببِ رخ دادنِ همه اینها، آن است که شما بر آنید تا یک برخورد تمام و کمال با دیگران داشته باشید، و این در حالیست که به توانایی های خویشتن شک دارید.
اضطراب اجتماعی میتواند به اشکال مختلفی در میان افراد بروز پیدا کند. بسیاری از ما این اضطراب را به درجات گوناگونی تجربه کردهایم. اضطراب اجتماعی را میتوان در تکامل ریشهیابی کرد، به گونهای که بخشی از پاسخهای طبیعی نیاکان ما برای به دست آوردن احترام گروه بوده است. در واقع به نظر میرسد که اضطراب اجتماعی، نوعی اضطراب ناشی از رقابت است که به واسطه ادراکاتِ ترس از فرومایگی، هراس از قرار گرفتن در یک جایگاه اجتماعیِ نازل، و وجودِ خطرِ از دست رفتنِ منابع اجتماعی نظیر تایید، سرمایه، و حمایت، ایجاد میشود. تمرکز بیش از پیش ما بر رقابت، خصوصا در فرهنگهای فردگرا (جوامعی که بر فردگرایی تاکید بیشتری دارند)، و نیز زندگی صنعتی امروز، توضیح میدهد که چرا اضطراب اجتماعی به شکل روزافزونی در حال افرایش است. فارغ از شیوعاش، این اضطراب، با باورهای نادرستِ بسیاری همراه است. اضطراب اجتماعی شامل ترس از ارزیابی منفی، به واسطه دیگران در موقعیت های اجتماعی میباشد. در موارد حاد، افرادِ با تشخیصِ اختلالِ اضطراب اجتماعی، ترس شدیدی در مورد موقعیتهای اجتماعی دارند و از استرس و اخلال در روند زندگیِ روزمرهی خویش به واسطهی وضعیتی که دارند، رنج می برند. این در حالیست که این ترسها اغلب، نسبت به آن تهدید واقعی که با آن مواجه هستند، نامتناسب است. به همین خاطر، گفته میشود که اضطراب اجتماعی با باورهای اشتباه همراه است. برای افرادی که اختلال اضطراب اجتماعی را تجربه میکنند، احساسِ ترس، وحشت و ناراحتی در مورد برخوردهای اجتماعی میتواند فلجکننده باشد و ممکن است در قالب علائمی مثل افزایش ضربان قلب، سرگیجه، لرزش، نفس نفس زدن و احساس جدا افتادگی از بدن و محیط، بروز پیدا کند. با توجه به ناخوشایندیهایی که در اثر این اضطراب پدید میآید، شناسایی عواملی که در بروز آن موثرند، مهم است. یک عامل مهم، کمالگرایی است.
همانند افرادی که اضطراب اجتماعی دارند، کمال گرایان هم استانداردهای غیر واقعی در خصوصِ عملکرد در موقعیتهای اجتماعی دارند. با توجه به احساس فرومایگی و گرایش به منفی دیدنِ خویشتن که در کمالگرایان هست، آنها هنگامی که استانداردهای خود را برآوردهشده نمییابند، خویش را به دقت نقد میکنند. در حقیقت، موقعیتهای ارزیابیِ بینافردی، و شرایطی که در آن، احتمال قضاوت شدن توسط دیگران وجود دارد، برای این افراد به شدت تهدیدکننده به شمار میآید. هر نشانهای که نمایان سازد ناکارآمدیهای آنان در دیدرسِ دیگران قرار گرفته است، احساس شرمندگیِ ژرفی در ایشان برمیانگیزد. کمالگرایان، برای جبران کمبودهای خود، غالبا واکنشهایی خواهند داشت که حس کمالگرایی ایشان را تقویت و نشانگان نقص را پنهان سازد. به طرزی متناقضگونه، کمالگرایان، بدترین رخدادهای ممکن را تصور کرده، عملکرد خود را در موقعیتهای اجتماعی، بیرحمانه قضاوت میکنند. خودآگاهی و وجدانِ بیش از حدایشان، و هراس از قضاوت شدن از سوی دیگران، بِدان میانجامد که یک پریشانیِ مفرط، نشخوار فکری مداوم در مورد رویدادهای گذشته، و حتی نگرانی در خصوص رخدادهای آینده در چنین اشخاصی پدید آید. به واقع، از کمالگرایی، یک سیکلِ معیوب متولد میشود که در آن، افزایش ترس از موقعیتهای آینده، علائم اضطراب را افزایش داده، و پنهان کردنِ نشانگانِ قابل مشاهدهی اضطراب، حتی افزایش هراس و نگرانی و بروز علامتهای نقص را به همراه خواهد داشت. پژوهشها گواه آن است که وجود اضطراب اجتماعی میتواند باعث افزایش سطوح کمالگرایی شود و این افزایش، به سهم خود به شدت یافتن علایم اضطراب اجتماعی میانجامد. خوشبختانه راهکارهای سادهای شناسایی شده که به یاری آنها میتوان این چرخه را در هم شکست. برای نمونه، افرادی که از نظر اجتماعی مضطرباند، تمرکز بسیاری روی افکارشان و این که دیگران چگونه آنان را در موقعیت های اجتماعی ادراک می کنند، دارند.
اگر از اضطراب اجتماعی یا کمال گرایی رنج می برید، میتوانید بار دیگر که در چنین شرایطی واقع میشوید، با تمرکز روی جهان بیرون و توجه بیشتر به لحظهی حال و محیط پیرامون، حواس خود را از افکارتان دور کنید. ضمنا بسیار مهم است که به مرور، میزانِ رویارویی خود را با موقعیت های تهدیدگر، مانند سخنرانی کردن در یک نشست، یا آغاز مکالمه با یک شخص جدید، افزایش بدهید. همچنین، پایین آوردنِ استانداردهای اجتماعی که برای خود تعریف کردهاید، هم میتواند به مقابله با تاثیرات ناگواری که «کمال گراییِ اضطراب اجتماعی آور» ، یا بالعکس میتواند پدید آورد، کمک کند. در نهایت، حفظِ یک تصویر تمام و کمال از خودتان کار طاقت فرسایی است. اگر بیاموزیم که چگونه این حفاظِ خودساخته را کنار بگذاریم، کاستی هایمان را بشناسیم و اصالت خویش را آشکار کنیم، بسیار عمیق تر می توانیم با دیگران ارتباط بسازیم. باری، بیاییم از استانداردهای سختگیرانه خود بکاهیم، که رهایی بخش خواهد بود.
اگر از اضطراب اجتماعی یا کمال گرایی یا هر دو رنج می بریم، ضرورت دارد که از یک متخصص سلامتِ روان یاری بخواهیم.